جدول جو
جدول جو

معنی زوان سر - جستجوی لغت در جدول جو

زوان سر
سر زبان، نوک زبان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گران سر
تصویر گران سر
متکبر، خودخواه، خودسر، مغرور، مست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زبان بر
تصویر زبان بر
برهان و دلیل قاطع که مدعی را خاموش سازد و دیگر چیزی نگوید، جوابی که زبان طرف را کوتاه کند و دیگر حرف نزند، ویژگی عطا و بخششی که زبان خصم یا مدعی و شاکی را ببندد و دیگر بدگویی و شکایت نکند
فرهنگ فارسی عمید
(زَ سَ)
کنایه از سریعالسیر است. (آنندراج). مسافر شتاب زده و تندرو. (ناظم الاطباء) :
سبکسارند چرخ و انجم از عزم زمان سیرش
گرانبارند گاو و ماهی از حلم زمین سنگش.
اثیرالدین اخسیکتی (از آنندراج).
رجوع به زمان و زمانۀگردش شود
لغت نامه دهخدا
(زَ سِ پَ)
کنایه از عهد و شرط باشد، کنایه از رخصت دادن بود. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ نِ سُ)
زبان، عضو معروف. (آنندراج) :
سرسبز از زبان سرخ خود بر باد داد آنکس
که از اهل سخن چون طوطی از تقلید سر بر زد.
میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عطا بخشش (که به وسیله آن زبان طعن را قطع کند)، خاموش کردن مدعی به دلایلی که دیگر نتواند سخن گوید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان ور
تصویر زبان ور
سخنور، سخنگو
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه خود را برتر از دیگران داند متکبر مغرور: اگر خسیسی برمن گران سر است رواست که او زمین کثیف است و من سما سنا. (خاقانی)، صاحب سپاه انبوه سپهسالار، مست و مخمور: در قصب سه دامنی آستیی دو برفشان پای طرب سبک برآرا زچه زنی گرانسری. (خاقانی)، خشمگین غضبناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبان بر
تصویر زبان بر
((~. بُ))
کنایه از عطا، بخشش (که به وسیله آن زبان طعن را قطع کنند)، کنایه از خاموش کردن مدعی به دلایلی که دیگر نتواند سخن گوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گران سر
تصویر گران سر
((~. سَ))
متکبر، خود خواه، گران مغز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توان گر
تصویر توان گر
غنی، متمول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
أصغّر سنًّا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
Junior, Younger
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
junior, plus jeune
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
júnior, mais jovem
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
daha genç
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
младший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
jünger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
молодший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جوان تر
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
جونیئر , جوان تر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
জুনিয়র , তরুণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
mdogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
더 어린 , 더 젊은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
giovane, più giovane
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
年下 , より若い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
צעיר , צעיר יותר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
कनिष्ठ , छोटा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
muda, lebih muda
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
อ่อนเยาว์ , อายุน้อยกว่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
jonger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
młodszy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
年轻的 , 更年轻的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جوان تر
تصویر جوان تر
joven, más joven
دیکشنری فارسی به اسپانیایی